نامه های نانوشته

  • خانه
  • تماس  
  • ورود 

شش چیز مهم

09 بهمن 1394 توسط فاطمه

شش چیزمهم “"که مردم برای بدست اوردنش برخلاف جهت تلاش میکنند..حدیث قدسی :

خداوند متعال به حضرت موسی علی نبینا و آله و علیه السلام فرمود :
ای موسی !
من شش چیز را در شش جا قرار دادم؛ ولی مردم در جای دیگر آنها را جست و جو می کنند و این درحالی است که هرگز آنها را در آنجا نخواهند یافت :

1- راحتی و آسایش مطلق را در “” آخرت"” قرار دادم، ولی مردم در “” دنیا “” به دنبال آن می‌گردند!

2- عزت و شرف را در “"عبادت"” قرار دادم، ولی مردم آن را در
“” پست و مقام “” میجویند!

3- بی‌نیازی را در “"قناعت"” قرار دادم، ولی مردم آن را در “"زیادی مال و ثروت"” جستجو می‌کنند!

4- رسیدن به بزرگی و مقام را در “"فروتنی"” قرار دادم، ولی مردم آن را در"” تکبّر و خود برتر بینی"” می جویند!

5- کسب علم را در “"گرسنگی و تلاش"” قرار دادم، ولی مردم با “"شکم سیر"” دنبال آن می‌گردند!

6- اجابت دعا را در “” لقمه حلال “” قرار دادم، ولی مردم آن را در “"طلسم و جادو"” جستجو میکنند!

مستدرک الوسائل ،
ج 12 ، ص 173 ، باب 101

 

 1 نظر

صراط مستقیم

27 دی 1394 توسط فاطمه

صراط مستقیم که همان کوتاه ترین راه به سوی مقصد و قرب الهی است دارای ویژگی های منحصر به فرد است که بر طبق آیات و روایات به شرح زیر است:
1- صعب العبور بودن:
پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) می فرمایند:
«الصراط ادق الشعر و احد من السیف و اظلم من اللیل»
«صراط از مو باریکتر و از شمشیر برنده تر و از شب سیاه تر است»
در روایات دیگر از امام صادق (علیه السلام) نیز چنین آمده است که تعبیر به لبه¬ی شمشیر شده که فرمودند:صراط از مو باریکتر و از شمشیر برنده تر است»
در روایت دیگر باز از امام صادق (ع) که مردم را طبقه¬بندی کرده¬اند که هر کدام چگونه از صراط عبور می کنند. ایشان می¬فرمایند: مردم در طبقه¬بندی از صراط متفاوتند بعضی¬ها مثل برق می¬گذرند و برخی همچون اسب تندرو و بعضی بر سر و دست و برخی هم چون پیاده و برخی آویزان که مقداری از آتش آنها را فرا می گیرد.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) صراطی را معرفی می کنند که بعضی مردم بر آن لغزان هستند، ایشان می¬فرمایند: «مردم بر صراطند برخی آویزان و برخی لغزان و برخی پا برجا»
شایان ذکر است که گاه مطلب را با حدیث دیگری از رسول اکرم به کمال نهایی می¬رساند که ایشان می¬فرمایند: در گذشتن از صراط برخی چون برق می گذرند و برخی چون چشم به هم زدن و برخی مانند اسبان و شتران تند رو و برخی مانند افراد پای بسته، و عده¬ای حتما نجات می¬یابند و عده-ای هم زخمی و برخی هم به آهستگی و خوبی می¬گذرند و عده¬ای در آن دوزخ می افتند.
پیامبر باز عده¬ای را به چیزهای قریب به ذهن باز می¬خواند؛ فرموده¬اند: «عده¬ای از صراط همچون برق می¬گذرند و عده¬ای همچون باد و به عده¬ای نوری داده می¬شود که جلوی پایشان را روشن ببیند و عد¬ه¬ای چهار دست و پا می¬گذرند و به سبب گناهانی که کرده¬اند آتش قسمتی از آنها را فرا می-گیرد»
در حدیث دیگری نیز از پیامبر می¬خوانیم برای گذشتن از صراط تعبیر شده است به اینکه: « وضو را کامل بگیرید تا از صراط همچون ابر بگذرید»
همین طور که از احادیث فوق مشخص شد تشخیص صراط دشوار است وحرکت در آن همچون عبور از راهی باریک و لغزنده و از مو باریکتر و از شمشیر برنده¬تر است و بیشتر مردم یا در تشخیص آن دچار گمراهی می¬شوند و یا در پیمودن آن به انحراف کشیده می¬شوند.
این مطلب با کلام مولا علی (علیه السلام) روشن¬تر می¬شود که می¬فرمایند : « بدانید که گذرگاه شما صراط است و از لغزشهای آن و هراسها لغزشهایشان و وحشتهای آن آگاه شوید»
مولا علی (علیه السلام) دشواری صراط را لغزشها و هراسهایی دانسته که می توان آن را با کلام پیامبر روشن ساخت که ایشان فرموده¬اند: « صراط بر روی جهنم کشیده شده است و لغزنده است.»
بنابراین باید دانست و بیشتر دقت کرد البته می توان طبق آیه 4 سوره فجر که خداوند می¬فرماید: «همانا پروردگار تو سخت در کمین است»
می توان آیه را با کلام امام صادق (علیه السلام) روشن ساخت که در ذیل این آیه می فرمایند: آیه سوره فجر نازل شد که دوزخ را بیاورند درباره آن رسول خدا پرسیدند ایشان فرمودند: که روح الامین به من خبر داده که خدای یگانه چون اولین و آخرین را جمع آورد و دوزخ را بیاورد که با هزاران مهارش می کردند و هر مهاری را صد هزار فرشته غلاط و تشداد را به دست داشتند که برای آنان نکب و اشتلم و نفس آتشین باشد که چنان نفس آتشینی کشید که اگر خدا مردم را برای حساب از آن عقب نکشد همه را هلاک کند پس آتش زبانه کشد که همه مردم خوب و بد را فرا گیرد و خلقی باقی نماند تا اینکه فرشتگان و پیغمبران فریاد زنند : پروردگارا بداد من برس و تنها توای ، پیغمبر خدا فریاد زند که بدادم برسید پس بر آن پلی قرار دهند که برنده¬تر از شمشیر است که بر آن سر گذرگاه باشد یکی امانت و رحم و دیگری نماز و سومی میزان و عدل رب العالمین است که معبود حقیقی جز او نیست به مردم تکلیف شود و از آن بگذرند رحم و امانت نگهدارد آنها و نجات یابد و نماز نیز آنها را نگه دارد و اگر از آن نجات یابد به محاسبه پروردگار جهانیان می¬رسند و این است گفتار تبارک و تعالی به راستی پروردگارت در کمینگاه است مردم بر صراط باشند برخی آویزان و برخی لغزان پا بر جا و فرشتگان گرد آنها روند که می گویند: ای حلیم بیامرز ، در گذر و به فضل خود متوجه باش و سالم دار مردم ، و چون پروانه خود را به آن بیاندازند و اگر کسی نجات یابد برحم خدای عزوجل بر آن نگرد و گوید حمد خدا را که مرا نجات داد پس از ناامیدی به من و فضل خودش به راستی پروردگار ما آمرزنده و شکر گذار است.
بهتر است که روایتی را از امام جعفر صادق (علیه السلام) که بیانگر زهد و تقوای حسن بن علی (علیه السلام) است که چگونه دگرگون می شوند وقتی یاد از مرگ و صراط می کردند. امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: پدرم از پدرش فرمودند که حسن بن علی (علیه السلام) که در زمان خود زهد و تقوایشان را کسی نداشت و همیشه پیاده به حج می رفت و وقتی یاد مرگ می¬کرد گریه می¬کرد و چون یاد قیامت می کرد گریه می¬کرد و چون یاد گذشتن بر صراط می¬افتاد باز گریه و ناله می¬کرد و وقتی یاد ملاقات با خدا را می¬کرد با ناله از هوش می رفت و وقتی به نماز می ایستاد تن مبارکشان می¬لرزید و وقتی یاد بهشت و جهنم می¬افتاد چون مار گزیده پریشان می¬شد و از خدا بهشت می¬خواست و پناه می¬برد از جهنم و وقتی به آیه ؛ یا ایها الذین امنوا می رسید می فرمود: لبیک اللهم لک لبیک، ایشان را نمی توان دید جز آنکه ذکر خدا را بر زبان جاری می¬کرد و از همه¬ی مردم راست گفتار بود. یک روز معاویه لعنت الله گفت، حسن بن علی، ای کاش بر منبر می رفتی و نقص تو بر مردم آشکار می شد، حضرت بر منبر رفتند تا مردم را پند و نصیحت کنند ایشان بعد از حمد و ثنای خداوند فرمودند: آیا مردم هر که مرا میشناسد ، میشناسد و هر که مرا نمیشناسد ؛ من حسن بن علی بن ابیطالبم زاده بانوی زنان جهانیان فاطمه دختر رسول خدا(صلی الله علیه) منم پسر خیر خلق الله منم پسر رسول خدا (صلی الله علیه) منم صاحب فضل ، منم صاحب معجزات و دلائل، منم پسر امیر المؤمنین، منم که از خلق خود را کنار زده¬ام و من و برادرم حسین (علیه السلام) دو سید جوانان اهل بهشتیم ، منم پسر رکن و مقام، منم پسر مشعر و عرفات، معاویه گفت: ای ابامحمد این سخنان را بگذار و وصف خرما را بگو، فرمودند: بادش دهی گرمایش برساند و سرمایش گوارا سازد پس از این سخن خود برگشت و فرمودند: منم امام خلق خدا و زاده محمد (صلی الله علیه)، معاویه ترسید از گفتارش شورشی پدید آمد میان مردم گفت: ای ابا محمد هر آنچه که گفتی بس است و پائین بیا، حضرت از منبر پائین آمدند.
خداوند سبحان در آیات متعددی اشاره به این مطلب کرده است که جهنم راهی است که ظالمین و زوج هایشان را که همان شیاطین باشند ، بدان هدایت خواهد کرد، اینکه مراد از «زوج» همان شیطان است، از این سخن الهی فهمیده می شود : « سوگند به پروردگارت که همه ی آنها را همراه با شیاطین در قیامت جمع می کنیم؛ پس همه را در حالی که به زانو در آمده اند گرداگرد جهنم حاضر می¬سازیم و پس از هر گروه و جمعیتی، کسانی را که در برابر خداوند رحمان از همه سرکش¬تر بوده¬اند، جدا می¬کنیم، بعد از آن ما به خوبی از کسانی که برای سوختن در آتش سزاوارترند آگاه¬تریم و همه¬ی شما وارد جهنم می¬شوید؛ این امری است حتمی و قطعی بر پروردگارت سپس آنها را که تقوا پیشه کرده¬اند از آن رهایی می¬بخشیم و ظالمان را در حالی که به زانو در آمده¬اند در آن رها می¬سازیم »
بنابراین از دلائل صعب العبور بودن صراط مستقیم که درباره¬ی آن بحث کردیم را می¬توان با همین آیات فهمید که منظور از «صراط» راهی است که بر روی جهنم و یا در داخل آن کشیده شده است، زیرا در این آیات خداوند به «ورود» بدان و «ترک» و «نجات» خبر داده است، و نیز در جایی دیگر از «پر شدن حتمی» جهنم خبر داده است.
این راهی که بر سرتاسر جهنم کشیده شده است ، همه¬ی خلائق از بد و خوب بوده که البته خداوند کسانی را که پرهیزکارند نجات می¬دهد و ظالمین را در آن رها می¬سازد . باید توجه داشت که در این آیات لفظ ظلم چند بار و همین طور در سوره فجر آیات «11 ، 12 ، 13» و سوره مرسلات آیه «21» آمده است.
ظلم یا تفریط در حق مردم است یا تفریط در حق نفس و یا تفریط در حق خداوند که البته این همان ولایت اولیاء خداست . همه¬ی اینها در اثر پیروی از شیطان و هوا و هوس نفسانی حاصل می گردد و ریشه¬ی آن فریفتگی انسان به زینت حیات دنیا و دل بستن به اوهمامی است که مجموعاً نظام تمدن نامیده می شود، یعنی همیاری (تناصر) با اوهمامی که رنگی از حقیقت به خود ندارند و شاید هم مطلب مورد سؤال در عبارت «وقفوهم انهم مسئولون ما لکم لا تناصرون بل هم الیوم مستلمون» همین باشد.
در دو علل از امام صادق (علیه السلام) در مورد تفسیر «انهم مسئولون» روایت شده است که «در روز قیامت» هیچ عبدی گام از گام بر نمی دارد مگر اینکه در مورد چهار مطلب موأخذه گردد ، در مورد جوانی اش که چگونه آن را کهنه ساخته، در مورد عمرش که چگونه آن را گذرانده، در مورد مالش که چگونه جمع و چگونه صرف کرده و در مورد دوستی ما اهل بیت (علیه السلام) .
طبق آنچه گفته آمد می¬توان گفت، هر کاری که انسان وارد می شود روی یک صراط مستقیم واقع می¬شود که باید آنچه را که خداوند امر کرده با خلوص نیت انجام داد و اگر از خط اله خویش جدا شود وارد صراطی می شود که از لبه¬ی شمشیر برنده¬تر و از مو باریکتر است و تشخیص درستی آن مانند شبی است که ظلمات و تاریکی آنرا با نور ایمان و هدایتی که خداوند برای انسان قرار داده است می¬توان مسیر را دید و از آن برای رسیدن به قرب الهی استفاده کرد.
ملازم با معرفت و بودن
برای صراطی که از مو باریکتر است به نظر می¬رسد مهمتر از خود آن باید دانست که انسان نیازمند به اسباب و وسایلی دارد تا بتواند از آن صراط بگذرد و لغزشی برایش به وجود نیاید.
باید دانست آینده و بازگشت عموم مردم بستگی به اسرار آنان دارد و بیان آن به مقدار فهم و دریافت خواننده، در این صورت است که هر کدام از افراد انسانی از آغاز تا پایان عمر، دارای انتقالات فطری و باطنی در کمالات می باشند. هر انسانی حرکات طبیعی و نفسانی خاصی دارد که ناشی از تکرار اعمال او می باشد و از همین حرکات و مقامات و احوال او پدیدار می گردد. پس انسان همواره از صورتی به صورت دیگر و از خلقتی به خلقت دیگر و از حالی به حال دیگر و از مقامی به مقام دیگر و از کمالی به کمال دیگری رهسپار است تا اینکه به عالم عقلی و به صفوف مقربین واصل می گردد، و به ملاء اعلی و پیشوایان هدایت لاحق گردد، اگر توفیق مساعت او را نماید ، از کاملین می گردد یا از اصحاب یمین یا از متوسلین و میانه ها باشد. یا اینکه محشور با شیطان می گردد در اصحاب شمال می شود اگر شیطان او را سرپرستی کند و در آینده امر خذلان و ذلت او را فرا گیرد و این همان معنای صراط مستقیم است از این راه این است که اگر آن را درست بپیمائید او را به بهشت می رساند و آن راه همان راه شرع و مذهب است آنچنان که خداوند فرموده است ( و انک لتهدی الی صراط المستقیم) ، « تو (ای پیامبر) به سوی صراط مستقیم هدایت می کنی» که همان صراط الله و صراط توحید و معرفت، میانه روی در صورت وجود اضداد در اخلاق و التزام به اعمال صالح می باشد.
خلاصه آنکه صورت آن هدایتی که مؤمن بر نفس خویش انشاء کرده است مادامی که در دنیاست در آن روش حرکت و مقتدی به امام و پیشوای خویشتن است و آن در معنی نازکتر از شمشیر و تاریک دیجور است. و کسی نمی تواند در آن ره بجوید ، مگر آنکه خداوند او را نوری قرار دهد که با آن نور ، بین مردم گام بردارد و مردم به اندازه انوار خویشتن سعی و تلاش دارند.
از امام صادق (علیه السلام) نیز روایت شده است که : در صورت انسانی ، همان طریق و راهه مستقیمی است که به هر خیر و نیکی، پلی است کشیده شده بین جنت و نار پس صراط و عبور کننده هر دو یک چیز واحد است در هر قدمی گام خود را به سر صراط خود می گذارد یعنی طبق مقتضای نور معرفت خود عمل می کند. نوری که در واقع به منزله سر است. اینکه سر را بر روی قدم می نهد یعنی معرفت خود را بر نتیجه ی عمل خود می نهد، عملی که بنای آن بر شناخت قبلی استوار نموده است تا اینکه منازل را به سوی الله طی می کند . (الی الله المصیر)
بنابراین همان گونه که آشکار شد سعی و تلاش خود انسان است که باعث ترقی انسان و بالا رفتن معرفت و پیشرفت می شود و راههای نفسانی را تبدیل به نور هدایت می کند. (ان الانسان الا ما سعی)
دارای مصداق عینی بودن
علاوه بر آنچه در باب ویژگی های صراط مستقیم آمده بر طبق برخی روایات می توان مصادیق عینی و قابل دسترسی در همین دنیا نیز برای آن معرفی کرد.
همیشه خداوند راه هدایت را برای افرادی که جویای حقیقت باشند باز گذاشته و دست یاری
خودر را از آنها کوتاه نساخته که در این راستا الگوهای عملی که در صراط l قرار دارند را معرفی می نمائیم.
از امام صادق (علیه السلام) سؤال پرسیدند که معنای صراط مستقیم چیست؟ ایشان فرمودند: آن راه شناخت خدای عزوجل است و به دو گونه می باشد صراطی که در دنیاست و صراطی که در آخرت، صراطی که در دنیاست همان « علی صراط مستقیم است» امامی است که طاعتش واجب است هر که در دنیا او را بشناسد و از راهنماهایشان پیروی کند از صراطی که پلی است بر روی دوزخ بگذرد.
حال اگر اندکی بیشتر اندیشه شود که خود حضرت صراط را همان اطاعت از امامی می داند که عبادت صراط مستقیم است « ان اعبدونی هذا صراط مستقیم» که در قرآن آمده است « و اطیعو الله و اطیعو الرسول الامر» ، امام سجاد (علیه السلام) ذیل این آیه می فرماید: (مائیم صراط مستقیم رازگاه علم او) ، امام سجاد (علیه السلام) حتی راز نگهداری و رسیدن را دوباره اطاعت از خود امام می داند که نمی رسد کسی به مقام حتی درک آن مگر به قرب و نزدیکی به اهل بیت (علیه السلام) ، امام صادق (علیه السلام) صراط مستقیم را خود علی (علیه السلام) معرفی می کند و می فرمایند: « صراط مستقیم، امیر المؤمنین است»
در حدیث دیگری مقصود از صراط مستقیم را حضرت علی (علیه السلام) و ائمه طاهرین می دانند از فضیل منقول است که می گفت: « با جناب باقرالعلوم (علیه السلام) داخل مسجد الحرام شدم و آن حضرت به من تکیه کرده بود ،آن حضرت نظر مبارک افکند به سوی مردم و ما در باب بنی شیر بودیم ، پس فرمودند: ای فضیل نظر کن به آنها پس همانا به رویهای واژگونه در افتادند، خدا لعنت کند آنها را که خلقی هستند سخ شده و منکوس» . پس از آن قرائت آیه شریفه(افمن شمیی……) را «صراط مستقیم» را تفسیر به امیرالمؤمنین و اولیاء فرمودند.
حق تعالی به مقام اسم جامع و رب الانسان بر صراط مستقیم است ؛ چنانچه فرموده اند: « ان ربی علی صراط مستقیم» ،یعنی مقام سلطنت و جامعیت بودن فضل بر ضفی و ظهور اسمی دون اسمی و مربور آن ذات مقدس برین مقام نیز برصراط مستقیم است بدون تفاضل مقامی از مقامی و شأنی از شأنی ؛ چنانچه در معراج صعودی حقیقی و غایت وصول به مقام قرب ، پس از عرض عبودیت و ارجاع هر عبادت و عبودیتی از هر عابدی به ذات مقدس و مضراعانت در جمیع مقامات قبض وسط به آن ذات مقدس بقوله: ایاک نعبد و ایاک نستعین عرض کند : اهدنا الصراط المستقیم ، این همان صراطی است که رب الانسان الکامل بر آن است آن بر وجه ظاهریت و ربوبیت ، و این بر وجه مظهریت و مربوبیت .
این دنیا، دنیایی است که عبور از آن بکشیم اما، دنیایی نیست که در این جا زیست کنیم؛ این راه است ، این صراط است که اگر توانستیم مستقیما این صراط را طی کنیم ، همانطور که اولیای خدا طی کردند جزناوهی خامده.
اگر توانستیم که از این صراط به طور کامل سلامت عبور کنیم سعادتمندیم و اگر خدای نخواسته در اینجا، در این راه لغزش داشته باشیم، در آن جا همین لغزش ظهور پیدا می کند، در آن جا هم موجب لغزش ها می شود موجب گرفتاری ها می شود.
پس با توجه به آنچه گفته شد باید این راه پر مخاطره را با سلامت و بدون هیچ گونه لغزشی گذراند تا بتوان به آنچه را که خداوند هدف و مقصود برای انسان قرار داده است ، انسان خود را به آن برساند.
خداوند صراط مستقیم را همان عبودیت و مقام بندگی معرفی کرده است حال باید دقت کرد که آیا روایاتی هم در این زمینه هست تا انسانی را بیشتر راهنمایی کند و حجت را تمام کند.
در سوره حمد روزی چندین بار می گوییم اهدنا الصراط المستقیم؛ ما را به راه راست هدایت فرما؛ در معانی و تفسیر آن منسوب به امام حسن عسکری (علیه السلام) است که از امام صادق (علیه السلام) آمده است : « ما را ارشاد و هدایت نما تا راهی را بپیماییم که منجر به محبت و دوستی تو گردد و موصل و رساننده به بهشت و جنت تو شود، و مانع آن گردد که از هواهای نفسانی خود پیروی نماییم ، پس به زحمت و تعب افتیم یا اینکه آراء و هوسهای خود را پیش گیریم وپس به هلاکت افتیم. »
از امیر المؤمنین (علیه السلام) آمده است: « خدایا توفیقت را برای ما ادامه بده آن توفیقی که به وسیله ی آن در گذشته اطاعت تو را در پیش گرفتیم تا اینکه در آینده نیز همچنان در اطاعت تو باشیم. »
امام صادق (علیه السلام) درباره ی معانی صراط می فرمایند : آن راه شناخت خدای عزوجل است و دو گونه می باشد: صراطی در دنیاست و صراطی که در آخرت ، صراط دنیا همان امامی است که اطاعتش واجب است، هر که در دنیا او را بشناسد و از راهنماییهایش پیروی کند از صراط آخرت که پلی است بر روی دوزخ ، بگذرد.
در جایی دیگر حضرت ، صراط مستقیم را امیرالمؤمنین (علیه السلام) خوانده اند: صراط مستقیم ، امیرالمؤمنین است.
امام سجاد (علیه السلام) می فرمایند : ماییم صراط مستقیم و ماییم رازگاه علم او .
امام علی (علیه السلام) می فرمایند : صراط مستقیم خدا، و دستگیره ی محکم و نا گسستنی او، من هستم.
در توصیف ائمه می فرمایند: آنان به منزله ی راهنمایان بیابانها هستند هر که راه راست را در پیش گیرد او را به رفتن آن راه تشویق و ستایش می کنند و نوید نجات به وی می دهند و هرکه به راست و چپ منحرف شود و از کج راهه ای که در پیش گرفته نکوهش می کنند و او را از هلاکت بر حذر می دارند.
عدم انحراف به راست و چپ
اهدنا الصراط المستقیم: یک راهی مستقیم که در این راهی است که انسان را به کمال مطلق می رساند و آن سرگردانی که از برای انسان از بین می رود و بشر این راه را اگر راه مستقیم خودش می خواهد طی کند نمی تواند ، اطلاع در آن ندارد. خداست که اطلاع دارد بر این راه مستقیم ، یعنی آن راهی که انسان را از این شیفتگی ها و از این حیرتها بیرون می آورد ، می فرستد او را طرف یک راهی که منتهی الیهش خداست. ما در نماز از خداوند می خواهیم که خداوند هدایت کند ما را به راه راست، نه را کج و نه راه از این طرف کج ، راست و چپ، « غیر المغضوب علیهم و لا الضالین» اینها راهشان است و هر چه جلو بروند دور می شوند و از آن مقصد.
صراط مستقیم ، همان راهی میانه که انحرافی نه به راست دارد و نه به چپ و میانه است در همین زمینه امام علی (علیه السلام) می فرمایند: مردم به راست و چپ منحرف می شوند، اما ما شیعیان به صراط مستقیم هدایت شدیم.
شایان به ذکر است که امام و شیعیان هدایت شدگان راه حق هستند و آنها طبق حدیثی دیگر راهنمایان حق و خود صراط مستقیم هستند، حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: راست و چپ گمراهی است و راه وسط همان شاهراه است کتاب و خدا و سنت و پیامبر به آن راهنماست و رسیدن به سنت و عاقبت نیکو از این شاهراه میسر است. از این حدیث میتوان آموخت که اهل بیت (علیهم السلام) خود هرگز به چپ و راست منحرف نمی شوند و هر که به راست و چپ رود از راه حق دور می شوند چه بسا عده ای به شرق و غرب تمایل پیدا می کنند و از مسیر اصلی جا می مانند که امام علی (علیه السلام) می فرمایند: از راست و چپ راههای گمراهی را پیش گرفتند و راههای مستقیمو هدایت را رها کردند.
اسلام مردم را به راه راست و صراط مستقیم دعوت می کند که راهی میانه و طریق وسط اعتدال در همه ی امور است حتی در مورد عبادات هم، که در عبادات هم باید اعتدال صورت گیرد.
امام علی (علیه السلام) این چنین می فرمایند: در آرزو چنان تند می رود که گویا طمع دارد ، در طمع چنان که گویا حریص است. همین که گویا مأیوس می شود و از تأسف میمیرد. هنگام ناراحتی ، خشمش طوفان می کند ، هنگام شادی مستی می کند.
حضرت در ادامه چنین می فرمایند: پولداری، یاغی اش می سازد، ناگواری، او را به جزع وا می دارد. هر کمبودی برایش زیانمند است و هر زیاده روی برای او تباهی سازد.
و این گونه افراط و تفریط از جهل سرچشمه می گیرد پس باید بدانیم که صراط مستقیم انحرافی به چپ و راست ندارد.
بنابراین قرار گرفتن در این مسیر و ثبات قدم در آن کار بسیار دقیق و دشواری است اما کسی که ایمان کامل داشته باشد آن ثبات قدم را به او عطا می کنند و مزاحم های این راه برایش بر می دارند و با همراهان او را یاری می کنند چون اگر رهرو تنها باشد و دیگران هم مسلک او نباشند راه را با دشواری می پیماید و مزاحم های بین راه امکان منحرف کردن او را فراهم می کنند ، زیرا این راه با مزاحم هایی فراوان رو به روست ، ولی اگر همه در یک مسیر یا رو یا رو یکدیگر باشند سلامت راه و وصول به مقصد تضمین می شود پس طالب حق و سالک صراط مستقیم هیچ گاه در تنگنا قرار نمی گیرد.
تفاوت صراط با سبیل
صراط و سبیل اگر چه از لحاظ معنا نزدیک به هم هستند ، اما در قرآن کریم در همه جا صراط به صورت مفرد آمده در حالی که سبیل با جمع نیز آمده است. حتی خداوند در قرآن به پیروی از صراط و عدم اطاعت از سبیل تصریح شده است. « و ان هذا صراطی مستقیما فاتبعوه و لا تبعو السبیل » و همانا این راه مستقیم من است پس ازاین راه اطاعت کنید و راههای دیگر را اطاعت نکنید . در این آیه از «یاء» متکلم در «صراطی» معلوم می شود که سرّ تعدد ناپذیری صراط این است که به خود خداوند منسوب است.
این راه به طرف خداوند است چون آنچه به سوی خداست واحد است و تخلف و تناقص نمی پذیرد و مثلاً قرآن چون از خدای سبحان است، سراسر آن هماهنگ است و این چیزی است که خود قرآن نیز به آن تصریح فرموده است. که اگر قرآن از جانب غیر خداوند بود اختلاف زیادی در آن پیدا می شد « و لو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافاً کثیراً » ، پس آنچه نزد خداست و اختلاف بردار نیست، همچنین این راه چون راه خداست و ورود به آن ورود به حوزه امنیت و سلامت و هدایت است از این رو در روایات بر قرآن و امام معصوم (علیهم السلام) تطبیق شده است و هیچ تناقضی هم بین این دو مطلب نیست که صراط راه خدا یا راه اهل بیت (علیهم السلام) باشد، زیرا اهل بیت (علیهم السلام) نیز در راه خدا هستند و در حقیقت همان راه و صراط محکم الهی اند : « انتم الصراط الاقوم » ، و به همین جهت است که راه روشن و بزرگراه وسیع به «امام» تعبیر شده است: « انهما لبإمام مبین » ، پس حرکت به دنبال قرآن و معصومین (علیهم السلام) ، گام برداشتن در بزرگراه الهی است که یقیناّ به مقصود منتهی می شود و صراط همین بزرگراه است.
صراط مستقیم و سبل الهی
با دقت در آیات روشن می شود که هر یک از سبل به سوی خداوند دارای نوعی کمال و نقص می باشد اما در صراط مستقیم هیچ گونه نقصی راه ندارد ، همچنین علیرغم اینکه هر یک از سبل با هم اختلاف دارند اما صراط مستقیم با همه ی آنها متحد است زیرا روح و جامع آنهاست و سبل الهی نسبت به صراط همچون بدن هستند برای روح ، زیرا همانطور که بدن در طول زندگی حالات مختلفی به خود می گیرد ، مانند شیرخوارگی ، طفولیت ، جوانی ، پیری و بالاخره دائماً در حال تغییر و تحول است و در مقابل روح هیچ یک از حالات مزبور را ندارد و همواره به حالت واحدی باقی است و اتحاد دارد.
پس سبل الهی در عین اختلاف حق هستند مثل : سبیل انابت کنندگان ، سبیل تابعان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ، سبیل مؤمنان و غیره که ممکن است در معرض آفات خارجیه قرار بگیرند اما صراط از همه ی اینها برکنار است. خداوند به کسی که در راه او جهاد کند وعده ی هدایت می دهد آن هم هدایت به سبل الهی : « و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا » ، « و کسانی که در راه ما تلاش و مجاهده کنند به تحقیق آنها را به راه خودمان هدایت می کنیم.» پس سبل الله راههای کوچکی هستند که به بزرگراه صراط می پیوندند.


دستور های صحیح اخلاقی ، فقهی ، حقوقی ، راههای فرعی هستند که به صراط مستقیم مرتبط هستند پس راههای به سوی خدا مختلف است مثل راه اسلام ، ایمان ، عبادت ، خشوع و … اما صراط مستقیم ناظر و حافظ همه ی اینهاست به طوری که رابطه ی سبل الهیس باصراط مستقیم به دو گونه قابل تصور است :
الف: سبیل الهی راههایی فرعی باشند که به صراط می پیوندند مثل نورهای ضعیف که همگی به خورشید می پیوندند.
ب: صراط مستقیم با وحدت انبساطی که دارد همه ی سبل الهی را تحت پوشش خود قرار دهد . براساس این تصور ، راههای فرعی نیز در حقیقت در متن صراط هستند و از مراحل اصلی آن محسوب می شوند.
در واقع هر سبیل الهی مقداری از حقیقت صراط مستقیم را داراست که برای صراط باید از مجموعه ی سبل اهلی بهره مند بود تا روح آنها بر انسان حاکم شود.

 نظر دهید »
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

نامه های نانوشته

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

خبرنامه

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس